شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

1
تهران
زنی جوان
کز‌کرده در غبار آینه‌ها
   ...

قرمز نشسته بود
بر انحنای قوس قزح
و روی دست‌هاش
گیتارباس...

توی فنجان آهویی
داشت دنبال پلنگی می‌کرد
و درازای نگاهش در دشت
گسترش...

آنگاه آب خون دهانش را
با آفتاب شست
و در مسیر باد
موجی به پای کرد.

...

تک نگاری

شعرها

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

از ما دو نفر

از ما دو نفر

سعدی گل‌بیانی

میدان

میدان

رضا ترنیان