شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

1
تهران
زنی جوان
کز‌کرده در غبار آینه‌ها
   ...

قرمز نشسته بود
بر انحنای قوس قزح
و روی دست‌هاش
گیتارباس...

توی فنجان آهویی
داشت دنبال پلنگی می‌کرد
و درازای نگاهش در دشت
گسترش...

آنگاه آب خون دهانش را
با آفتاب شست
و در مسیر باد
موجی به پای کرد.

...

تک نگاری

شاعر، زندان و شعر ...

شاعر، زندان و شعر ...

محمدرضا عبادی صوفلو

دلم می‌سوزد

دلم می‌سوزد

شهریار وقفی‌پور

شعرها

به کوتاهی یک رؤیا

به کوتاهی یک رؤیا

واهه آرمن

به صبحی دیگر

به صبحی دیگر

محمود معتقدی

اعتراف می‌کنم 

اعتراف می‌کنم 

مظاهر شهامت

گرهی در صورت

گرهی در صورت

مریم فرجی