بگذار فالم دست خواب دیگران باشد
شاید که پیشانینوشتِ من همان باشد
دیدند مردی مرده میبوسد لبانم را
باید حواسم جمع هر زخم زبان باشد
دیدند دندانهای من از ریشه میافتد
گفتند شاید پای مرگی در میان باشد
چون بختکی بر بختم افتادند و خندیدند
گفتند باید چشم شور دشمنان باشد
بختم خرافاتیست دائم در گریز از من
تا شایعاتی در دهان این و آن باشد
در دود اسپند از نظرها دور خواهم شد
باشد که بختم از نظرها در امان باشد