شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

حل نمی‌شود چیزی
می‌توانم؟ نه!
می‌تواند؟...

و تو دور می‌شدی
دور
مثل ناخدایی که ایستاده بر لنج
لنگرگاه را...

چیزی بر تنم چیزی می‌گذارد
به ایستگاهِ چیدن رسیده ماه
و زمستان
بر...

اسکله
زنی زیباست
زنی که جاشویش به جنگ رفت
زنی که گیس‌های...

تک نگاری

شعرها

تا بوده

تا بوده

سیدعلی صالحی

سه شعر از میثم مهر نیا

سه شعر از میثم مهر نیا

میثم مهرنیا

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی