شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پرسش

همیشه می‌دانستم از کدام سو می‌آید
پشت به آن می‌نشستم
و می‌گذاشتم از من عبور کند
و در امتدادِ آن خاکستریِ انبوه      گُم شود
.
می‌دانستم        حقیقت
اکنونِ من نیست
زخمِ ناسورِ کهنه‌ای است
که پشتِ پیراهنِ تنهایی‌ام      پنهان است
کمانه‌ی نوری مذاب
که از جیوه‌های چرکِ آینه عبور نمی‌کند
بی تلألؤی پگاهی بی‌کران
بی درخشِ بی‌تابِ چشمانی سیاه
بی لذتِ گستاخِ دلدادگی
.
کاش وقتی دکمه‌های پیراهنم را می‌بستی
از من می‌پرسیدی:
-  نمی‌خواهی موهایت را شانه کنم؟

هادی میرزانژاد موحد

تک نگاری

شعرها

این روزا ...

این روزا ...

سیمین چایچی

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

محسن حسینی

چکامه اناهید

چکامه اناهید

صدرا یوسف زاده