صدای اول؛
سپیده که می زند
کشیده میشوم بر آبها
بوتههای لای صخرهها
به روی دستهام پناه میبرند
و میشنوم این جملهها را؛ (...
(جهان مقدس است
بهبود نمییابد)
همراهم، سر در کندویی فرو برده و مینوشد
صدای دوم؛
در اسارت تختهسنگهای تیز نگاه بودم
با حالی که کابوس بود
و تنم میلرزید
سطر شعری بر زبانم جاری شده بود
و (روی صخرهها)جملهای را تکرار میکرد
تکرار میشدم در دهان لبههای نوکتیز
آبریزان
توصیف کیهانی موقعیت
و دردی در مثانه که درجا خاکم میکرد