شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تمامي اين خطوط

تمامي اين خطوط
 حامل گنجشک‌هايي بود
که با نت‌هاي غبار در گلو گرفته
تنها
روي تارهاي موي تو
جيکشان  درمي‌آمد

تمامي خطوط پايان
در گوشه‌ي چشم تو که قرمز بود
و نبض نوار غمگيني که مي‌رفت
تا قلبی ترک بردارد

ترک مي‌کنند خانه‌اي را که ترک...

چشمان تو
قطره‌قطره فنجان را ترک مي‌کرد
تا خطوط انگشتانت ته فنجان
مرا بي‌خواب نکند

سربازي دارد خانه را ترک مي‌کند...

دست سفيدت
پرچم صلح است
که در هوا تکان مي‌خورد.

صهبا شیرازی

شعرها

زار

زار

سهند آقایی

بی‌شرف های دور من: بسیار

بی‌شرف های دور من: بسیار

فرزین منصوری

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

فروبارِ عیشِ وِلَرم

فروبارِ عیشِ وِلَرم

سیدعلی صالحی