شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تمامي اين خطوط

تمامي اين خطوط
 حامل گنجشک‌هايي بود
که با نت‌هاي غبار در گلو گرفته
تنها
روي تارهاي موي تو
جيکشان  درمي‌آمد

تمامي خطوط پايان
در گوشه‌ي چشم تو که قرمز بود
و نبض نوار غمگيني که مي‌رفت
تا قلبی ترک بردارد

ترک مي‌کنند خانه‌اي را که ترک...

چشمان تو
قطره‌قطره فنجان را ترک مي‌کرد
تا خطوط انگشتانت ته فنجان
مرا بي‌خواب نکند

سربازي دارد خانه را ترک مي‌کند...

دست سفيدت
پرچم صلح است
که در هوا تکان مي‌خورد.

صهبا شیرازی

شعرها

آلما

آلما

صدرا یوسف زاده

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

کبری موسوی‌قهفرخی

شهر شیهه می‌کشد

شهر شیهه می‌کشد

طاهره خنیا