شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من زندانی بودم و در تمام خاطراتم 

من زندانی بودم و در تمام خاطراتم 
یک زندانی دیگر بود 
در خاطرا ت
فرصتی کمی داشتیم برای روز‌هایی که تحقق نمی یافت
شباهت عجیب روز‌ها و شب‌ها را آزمودیم 
و تخیلمان را کاملاً برملا  کردیم 
و با صراحت کسانی که با مرگ هم تراز بودند بی‌تعارف حرف می‌زدیم  
پشت به پشت حرف می‌زدیم 
صورت و پس سرمان یکی بود 
دهانمان تا ستون فقراتمان وسعت داشت 
و ریه ها به عصب‌های پا می‌رسید 
اول فرق روز و گرگ و میش را از دست دادیم 
و کم کم صدایمان در چشم‌ها ته‌نشین می شد
ما شکلک‌های خنده‌دار سکوتی  بودیم که از درون چشم‌ها علامت تعجب می‌شد 

در  سکوت راه رفتن در باتلاق را تمرین می‌کردیم 
برای فرو رفتن 
و صادقانه فرو‌رفتن و ما کم کم درون هم محو شدیم

خسرو بنایی

شعرها

بی‌وزنی

بی‌وزنی

عنایت سمیعی

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

سیدعلی صالحی

تدفین

تدفین

داوود سعیدی

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت