راستی ماشینها
ماشینها
زنهایشان را زیر میگرفتند
ماشینها
شهر تکجنسیتی شده بود
«برگرفته از کتاب تلویزیون»
صندلی آقای رییسجمهور خواب دیده
راه میافتد
کوکاکولا میخورد
دراکولا میشود
دندان نشان میدهد
از تلویزیون میزند بیرون
بچهام را میخورد
شهر را میبرد
و در آخرین فیلم عاشقانه خونآشام میشود
«بازگشت صندلی دراکولا شده »
من که شاخ درآورده بودم
صندلی آقای رییسجمهور در نیویورک
بین صندلیهای نسبتاً محترم سازمان ملل
صندلی چرمی آقای رییسجمهور فکر میکند مبل است
باد میکند
از زیر شنل میزند بیرون
همهچیز از صندلی آقای رییسجمهور شروع میشود
من و آقای رییسجمهور هر دو با کتوشلوار دروغ
میگوییم
من به کت و شلوارم
صندلی چرمی خالی آقای رییسجمهور با کتوشلوار
در تلویزیون
آقای رییسجمهور:
آقا/خانم: نیویورکتایمز
بوش را کی را به افغانستان فرستاد
فیلمهای با نمک اسکار گرفتند
آرنولد ظهور کرد در اتاق خوابها
با کتابی در تقویت ران و سینه