شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بخندیم

ای کاش می‌شد مثل اول‌ها بخندیم
مثل قدیمی‌ها به این دنیا بخندیم
پُر شور و شر مثل کلاس اولی‌ها
دور از غم نان از الف تا یا بخندیم
دور از غم نان گور بابای نداری
با هم بخوانیم آب، نان، بابا بخندیم
یادش‌بخیر آقای تعلیمات دینی
هرگز نمی‌دادند اجازه ما بخندیم
می‌گفت خندیدن در این دنیا حرام است
تنها فقط باید در آن دنیا بخندیم!
روزی رفیقم رفت زیر میز خندید
گفتیم اگر مردی بیا بالا بخندیم!
یک‌روز هم سقف کلاس ما فرو‌ریخت
فرصت نشد شاید به آن معنا بخندیم
دست رفیقم مانده بود از خاک بیرون
«لطفاً اجازه می‌دهید آقا بخندیم؟!»
این روزها آنقدر دلگیریم، ماندیم
باید بگرییم از ته دل یا بخندیم

رحیم رسولی

تک نگاری

شعرها

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

شاهنده سبحانی

سیمای تاکستان‌ها

سیمای تاکستان‌ها

غلامحسین چهکندی‌نژاد

تو میوه‌های منی 

تو میوه‌های منی 

محمد شمس لنگرودی

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری