شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ای وردی که هر شب 

ای وردی که هر شب
مرا از دهانه‌ی آتشفشان‌های خاموش
و گورهای خالی 
عبور می‌دهی!
اسم شب را 
بگذار در دهانم
دره‌های گود فقط 
خمیازه می‌کشند و
عمق فاجعه را 
در چشمانمان 
اندازه می‌گیرند
بلعیده می‌شوم
که آب از آب 
تکان بخورد
سنگریزه ها 
از زیر پاهایم جا خالی می‌دهند
ترس مرا تف می‌کند!

آذر کتابی

تک نگاری

شعرها

هم ‌بغض!

هم ‌بغض!

محمدعلی بهمنی

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی

 خواب تمام نمی‌شود

خواب تمام نمی‌شود

مهدی اکبری فر

گم کرده بودم

گم کرده بودم

مریم فرجی