شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ای وردی که هر شب 

ای وردی که هر شب
مرا از دهانه‌ی آتشفشان‌های خاموش
و گورهای خالی 
عبور می‌دهی!
اسم شب را 
بگذار در دهانم
دره‌های گود فقط 
خمیازه می‌کشند و
عمق فاجعه را 
در چشمانمان 
اندازه می‌گیرند
بلعیده می‌شوم
که آب از آب 
تکان بخورد
سنگریزه ها 
از زیر پاهایم جا خالی می‌دهند
ترس مرا تف می‌کند!

آذر کتابی

تک نگاری

بلعیدن عطر وقت

بلعیدن عطر وقت

شهاب نادری مقدم

به هوای هوایی تازه

به هوای هوایی تازه

علی مسعودی نیا

شعرها

زخم در میان چاقوها

زخم در میان چاقوها

امیررضا وکیلی

شهر شیهه می‌کشد

شهر شیهه می‌کشد

طاهره خنیا

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

عادل سالم