شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نترسانید!

نترسانید!
این زن را از رفتن‌تان به وقت ترک
از باغ‌های خاموش
یا حتی از مرگ

دیده است 
بسیاری چیزها

آه ای افواه موحش زوال
چگونه تاب آوردم صدای ملوچ و ملوچتان وقتی
 شیرین ترین جان‌ها را می بلعیدید؟

در ساعت گرگ و میش
آن‌گاه که هستی و نیستی 
چون شکر و نمک 
یا 
چون روان عاشق و معشوق به ‌‌هم آمیخته بود
عقاب اندوه جانم را شکافت

و دیده‌ام در صبح یک روز پاییزی 
هزاره‌ای به سر آمد تا هزاره‌ای نو آغاز شود،
درِاتاق به هاویه گشوده شد
و ستارگان‌ و خورشیدها فروریخت
و شراب‌ها در خمخانه‌ها شرنگ شد 
و از آسمان اتاق آتش می‌بارید 

فروغ رخشا

تک نگاری

مستندنگاری با غزل

مستندنگاری با غزل

کبری موسوی قهفرخی

تراژدی طرد و محاق

تراژدی طرد و محاق

علی مسعودی نیا

شعرها

برادرم دیشب درگذشت

برادرم دیشب درگذشت

عبدالله علوی

من به این خونه برنمی‌گردم

من به این خونه برنمی‌گردم

فاطمه شمس

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی