شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آن‌قدر دنیا در توهم شیرمان کرد

آن‌قدر دنیا در توهم شیرمان کرد
از عالم و آدم زمانه سیرمان کرد
داغ پدر دق داد کم‌کم مادرم را
عکس جوانی‌های مادر پیرمان کرد
من با برادرهای خوبم خوب بودم
دنیا سر ِارث ِپدر درگیرمان کرد
ما مال این دنیا نه بودیم و نه هستیم
قسمت اسیر ِخاک ِدامن گیرمان کرد
ما مال هم هرگز نه بودیم و نبودیم
لبخندهای بی‌خودی جوگیرمان کرد
دستانم از دست تو خیلی دور بودند
دست ِ زمان بدجور از هم دیرمان کرد
تا زنده‌ام ای کاش حالم را بپرسی
یک‌دفعه دیدی مرگ، غافلگیرمان کرد

عادل حیدری

تک نگاری

شعرها

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان

کولی

کولی

مهشید رستمی

 روی برعکس جهان بایست!

روی برعکس جهان بایست!

سارا مؤیدی