شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من بچه بودم پورعرب بودم

من بچه بودم پورعرب بودم
تو بچه بودی هدیه تهرانی
من کاپشن آمریکایی می‌خواستم
تو مانتوی سنگین ایرانی

با پاشنه‌ی ده‌سانتی مامانت
هی راه می‌رفتی می‌افتادی
می‌گفتی باید ورنی پات باشه
یعنی عروسم یعنی دامادی

سیگار کش می‌رفتم از بابا
تا ژست بی‌صبری بگیرم باش
بعدش تو می‌رفتی و من باید
با بغض می‌گفتم کنارم باش

با این دیالوگ‌های تکراری
از نقش منفی‌ها کتک خوردم
جون دوباره می‌گرفتم با
برق نگات هربار می‌مردم

من بچه بودم عاشقت بودم
حسی که دائم سرزنش می‌شد
من پورعرب بودم که نا‌آروم
تا وقتی تهرانی زنش می‌شد
بد بود حالم مثل من تنها
مثل شروع سال تحصیلی
سیلی و احساس تنفر از
خاله‌زنک‌ها جمع فامیلی

بد بود حالم راه می‌رفتم
پشت لبم هی سبزتر می‌شد
خون از دماغ پورعرب سر رفت
رگ‌های من بی‌نبض‌تر می‌شد

گفتی که داری می‌ری از این‌جا
گفتی که دیگه بر‌نمی‌گردی
من مرد بودم گریه می‌کردم
می‌دیدی و باور نمی‌کردی

رفتی لبای پورعرب خشکید
از لطف درد و پرتو‌درمانی
حالا دیگه از ریخت افتاده
لبخند سرد هدیه تهرانی

احساسمونو بازی می‌کردیم
اما دیدی که آخرش چی شد
احساسمونم مرد وقتی عشق
دس چرک سریالای ترکی شد

ما بچه بودیم عاشقی کردیم
با بچه‌گیمون عشقو فهمیدیم
من پورعرب بودم تو تهرانی
ما بچه بودیم! فیلم می‌دیدیم!

وداد پاک نیت

تک نگاری

شعرها

دو پاره برای درخت و ع. ب

دو پاره برای درخت و ع. ب

سیاوش بانشی

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

سیدعلی صالحی

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

در گلوگاه اصلی شکم

در گلوگاه اصلی شکم

رسول کاوه