مرزبانِ بیمرز!
کجای جغد/رافی کار گذاشتهای سبابهات؟
برای کدام که؟
من فرزند خواندهی کهورهای سردرآورده از شناسنامهات
شاهدانمند ریشهها
شاخ شاخ شاخه دوخته تنهاییِ آسمان را
دو سمت سبزینه حجمیست از تنهایی
با پرستو ها قمار کنم سر چشمهاش:
میبیند اما نه نگاه
آنکه پشت سبزینههاست تنها
و تنها پشت سبزینههاست
اختلاف لافِ عقیده
دار... یم سرِ حنجرهی پرستو
سرِ چوبین آوندِ کهور
پمپاژ امید! به بهانهی کدام چه؟
وقتی در چیستانی گیر در می گوید
سالها بدرختید کهور
بیانتظاری از رجالههای بوف گور
پرستوها میبینند و نگاه مثلاً
به افقی افتاده در فنجان
اعتقاد دارند جنگل منشوریست از کهور
ارثیهای سبز از پرستوهای معاصر
و بهار ناجی فصل ها
چ
ک
ه
خواهد کرد از روزنهی برگ
تَ/رَک خواهد خورد زندگی از تخم بلبل
جُزایئاتِ شهر دلخوش
به برنامه روتین درخت
به زمستان اندام مومیایی شدهی زنی
بر جنایت سرخ پاییز
مگسک، نقطهی اشتراک منو سرباز:
_های تنفروشِ سیمای خاردار
فصل چندمه ساله فصل مهاجرت؟
_ پشت این خارسیما هم، سکویایی اگه باشه اسم دوم کهوره شاید تموم درختا یه درختن با چند اسم/ شکل
در من میگویدها اتفاق میافتد
ریشههای سکویا توهم دست یک منجی در تن درخت؟
سیمای خاردار اسکلت پیتونی میخزد روی اعصاب
کدام سوهان دریدگی نازل کرده به پنجه_ مرزهای...؟
از کجا معلوم ذاتاً تیز باشد سیمهای خاردار؟
با تمام زبانها به بازگشت فکر...
افسوس! پرستو
زبان مردهای از کوچ کوچ درخت
کوچ کوچ پنجره کوچ کوچ صبح
پرستو زبان مهاجرت یک خاطره بود
باز میپرستوامت کهور
هرچند شاخ آخ! دار...ی قلابسنگ
هفتِ نشان ندادهات در دوربین
هفت چوبین برابر برونکایی در عمارتِ میگوید
نُک میزنم کودکیام را که کوک شد برای بیدار نشدن
ببخش برونکا که کافِ تمام کودکیام را خریدی
الفبا کم آوردهام پشتِ مرز سنی
سوهان بکشم الفبا را تا برندگی واژه؟
سوهان کو؟ هان؟
در من میگوید ها گیر افتادهاند
مگر مرز چیزی بیشتر از یک هرگز بود؟