شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 هر پسین فرو می‌روم در لاک خودم 

 هر پسین فرو می‌روم در لاک خودم 
سرخ 
و این خیابان بدون دست‌هات کالم می‌کند 
مثل گردویی تلخ 
بیا و مرد من باش 
تا از این شب‌ها 
فرزندانی بزایم از حروف الفبا 
چشم‌هاشان به رنگ کلمات 
دست‌هاشان مثل دوستت‌دارم 
و موهاشان 
مثل همان بید 
که از نبود تو مجنون است 
مرد من!
فرزندانم را ببین 

برای بندر‌، ساحل آورده‌اند
و برای ساحل، رد پای من و تو 
وقتی لای انگشتانت 
روی سُلي که نبود 
رد مهتاب ماند
تا صدای موج‌ها 
روشن‌ترین ترانه‌ای باشند 
که به شعرهای ما می‌آیند.

مریم (مرضیه) برمال

شعرها

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

مهدی مهدوی

برای خداحافظی اومدم

برای خداحافظی اومدم

حامد ابراهیم پور

به صبحی دیگر

به صبحی دیگر

محمود معتقدی

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید