شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قطره‌ی سوم

دیدمش
در برهوت تنهایی و بهت‌، دیدمش
و محو پیچک اثیری‌اش شدم
وقتی عاشقش می‌شدم‌، گفتم که بردم گوهر مقصود*
اما سادگی‌ام زرد بود
زیر پای بی‌اعتنای پاییز
زیر سوسه‌ی نسناس سرنوشت‌،
سادگی‌ام زرد بود
و قرعه‌ی من‌، بر صبوری و سیگار افتاده بود
ثانیه‌ها  سوختند  و طالع‌ام را کناره‌ای نبود
دقیقه‌ها دود شدند و سکوتم را پنجره‌ای نبود
ای هستی حمراء‌!
تا دریابم که دریات‌، 
چه موج خون فشان دارد
دریا برایم سیاه‌... 
ابر‌، سیاه ... 
و برف برایم سیاه بارید
*برگرفته از  حافظ شیرازی

حسن ملایی

شعرها

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد

واگیری

واگیری

عبدالعلی عظیمی

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید

آزادی و تو

آزادی و تو

بیژن الهی