شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چون سایه پا‌به‌پای خودت می‌کشانی‌ام

چون سایه پا‌به‌پای خودت می‌کشانی‌ام
ای خاطرات خوب و بد زندگانی‌ام
گه آرزوی دیدن و گه تو به وصال
گاهی به خویش خوانی و گاهی برانی‌ام
گه در عذاب هجرت یاری بسوز و ساز
گه در عزای یار عزیزی نشانی‌ام
حکم و قضا شکار غزالان کند حلال
نفرین بر این قضا و بر این دلستانی‌ام
حسرت ز هجر و سوز ز مرگ و فغان ز ظلم
این بوده است قسمت من از جوانی‌ام
آثار جرم عشق به آب هنر مشوی
اشکی است می‌چکد ز دل این شعر خوانی‌ام
لطفی است گر به سوز تغزل ز حسن توست
جوشانده چون گلاب و سپس می‌فشانی‌ام
ترسم که دیر یاد من افتی و عاقبت
پنهان شود ز خاک تغافل نشانی‌ام
جز این نبوده هیچ تمنا که بعد من
این رنج‌نامه را به عزیزان رسانی‌ام

محمد عدیلی

تک نگاری

شعرها

چوار

چوار

احمد کریمی

بمب

بمب

بکتاش آبتین

زیبای همیشه غمگین

زیبای همیشه غمگین

سابیر هاکا

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی