شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

‎افتاده روی پیرهنت تکّه‌ای کهنه و نباریده

‎افتاده روی پیرهنت تکّه‌ای کهنه و نباریده
‎سایه‌روشن زده به حاشیه‌ها آفتابِ به متن پاشیده
‎ابر بالاتر آمد‌و سر بر سرِ در لاک خود نشسته گذاشت
‎قطره‌ی اوّلی که من بودم چکه کردم ولی نسنجیده
‎(راستش خواستم که طارمه‌ای روی گلدانِ خانه‌ات باشم
‎ تا بیایی مرا خراب کنی رو به آن حوض سایه پوشیده 
‎حوض گفتم لب تو در ذهنم رنگ فیروزه‌‌ایِ خود را باخت)
‎قطره‌ی بعد تا زمین نرسید با زنی رفت دسته‌گل چیده
‎چشم بر ابر، تنگ می‌دوزم در تنت تکه‌های پاییزست
‎شاخه‌هایی که بر صدای تو خش می‌زند در گلوم پیچیده
‎رود رگ‌های آبی‌ات در من می‌خزد تکه‌هات در سرما
‎حس گنجشکی از تنم جاری‌ست که به تو تکه‌هام چسبیده
‎ابرها می‌وزند توی رگم سرخی از خانه می‌زند بیرون
‎گم شدی ‌و دوباره می‌رسی از وسط خواب‌های خوابیده

مهدی بیات نسب

تک نگاری

شعرها

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 

مهدی ریحانی

ای دوریِ نزدیک

ای دوریِ نزدیک

هادی میرزانژاد موحد

و لبت دستش نمی‌رسد به من

و لبت دستش نمی‌رسد به من

علیرضا خسروانی

آیینه می پرسد: چطوری؟!

آیینه می پرسد: چطوری؟!

بابک دولتی