شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

ما یک نویسنده دو شاعر بودیم
پشت در بسته‌ی کافه نادری
نشستیم...

خیابانی هستم
که دست دارد در دست آدم
مثل آدم می‌رود جنگ
فتح...

تمام خطوط صورتش را می‌توانم ببینم
هم‌رنگ ملافه‌های خانه‌ی ماست

در من کسی ساز می‌زند
کسی می‌رقصد
کسی زنگ می‌زند در من
بگو...

تک نگاری

شعرها

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است

فرینوش عسگری

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

اقبال معتضدی

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

فریبا حیدری

ویدئو