شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

ما یک نویسنده دو شاعر بودیم
پشت در بسته‌ی کافه نادری
نشستیم...

خیابانی هستم
که دست دارد در دست آدم
مثل آدم می‌رود جنگ
فتح...

تمام خطوط صورتش را می‌توانم ببینم
هم‌رنگ ملافه‌های خانه‌ی ماست

در من کسی ساز می‌زند
کسی می‌رقصد
کسی زنگ می‌زند در من
بگو...

شعرها

زار

زار

سهند آقایی

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید

گریه نکن بانو

گریه نکن بانو

بهمن مهرابی

به کوتاهی یک رؤیا

به کوتاهی یک رؤیا

واهه آرمن