مریم حسین زاده
شعرها
صوت ها
ویدئوها
کتاب ها
خون ریخت بر مثلثی که دنبال ضلع چهارمش بودم. پس روشن نشد، عصر. حتما ًخزعبلات بوده شب. وقتی به...
صبح شلوغ به شرجی میدود
جیغ ممتد دو زن و احتمال مرگ یکی
ـ آقای بارتلو که سر...
خورشید را برای آخرین بار تمیز می کنم
تا به خانه برگردم
دریا را با خودم ادامه...