شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خون ریخت بر مثلثی که دنبال ضلع چهارمش بودم. پس روشن نشد، عصر. حتما ًخزعبلات بوده شب. وقتی به...

صبح شلوغ به شرجی می‌دود
جیغ ممتد دو زن و احتمال مرگ یکی
ـ آقای بارتلو که سر...

خورشید را برای آخرین بار تمیز می کنم

تا به خانه برگردم
دریا را با خودم ادامه...

تک نگاری

گل فندق

گل فندق

کیوان نریمانی

شعرها

پنج شعر از محمد منافی

پنج شعر از محمد منافی

محمد منافی

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

فریاد ناصری