شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بعضی روزها، آدم علائم اشاره را به‌شکل یک پرستویِ معمولی می‌بیند
مثلاً همین...

راه می‌رفت
با هر دو دستش در چپ و راست
با سرش، با چشم‌هایش در دو طرف

یک اعلان عمومی
برای تذکر دوباره...

هر بار که صبح، از منافذ ما درون...

نامه‌ای در حمایت از هلهله‌ها

قرار بود با خیابانی که از آن‌ورِ آب...


هر بار که صبح ، از منافذ ما درون می خزد
به انحای مختلف ، 
سعی می...

تک نگاری

می‌بینمت حسین!

می‌بینمت حسین!

سیدعلی صالحی

شعرها

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه‌ای

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی

دنیا

دنیا

علی باباچاهی