شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بعضی روزها، آدم علائم اشاره را به‌شکل یک پرستویِ معمولی می‌بیند
مثلاً همین...

راه می‌رفت
با هر دو دستش در چپ و راست
با سرش، با چشم‌هایش در دو طرف

یک اعلان عمومی
برای تذکر دوباره...

هر بار که صبح، از منافذ ما درون...

نامه‌ای در حمایت از هلهله‌ها

قرار بود با خیابانی که از آن‌ورِ آب...


هر بار که صبح ، از منافذ ما درون می خزد
به انحای مختلف ، 
سعی می...

شعرها

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

برادر

برادر

امیررضا وکیلی

ما غلامان حلقه به گوش 

ما غلامان حلقه به گوش 

نعمت مرادی

زخم در میان چاقوها

زخم در میان چاقوها

امیررضا وکیلی