شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در خلیج زنی پشت روبند،

در خلیج زنی پشت روبند،
دامنش را پنهانی، آب کرده از دریا
ماهی نجات می‌دهد از لنج؛
با ساق‌های بلند و سیاه
رقصیده کنار آخرین لاک‌پشت‌های امسال.
در خلیج زنی پشت روبند،
در سوگ ماهی‌گیران دریای تابستان
چادر کشیده روی صورتش
خندیده با ماهی‌های یکروزه؛
با اولین صدف‌های نیمه‌شب
کودکش را خوابانده زیر ماسه‌ها.
در خلیج زنی پشت روبند،
سه فرشته را
پناه داده در مَندیرِ سینه‌هاش
و قول داده با خودش بِبَرد؛
ایستاده روی پشت‌بامِ غروب
کبوترانِ کشمیر را کشانده تا موهاش.
در خلیج مرگ چپیده در دهان زنی
پیچ‌خورده در انحلال رود و دریا
که زنی در ساحل
موهاش رنگ آتش است
هزار پرنده میان موها سوخته‌اند
سه فرشته با اندام گِلی
غلت می‌زنند روی دامنش.

سینا ستوده

شعرها

تا بوده

تا بوده

سیدعلی صالحی

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

نفیسه قانیان

دو پاره برای درخت و ع. ب

دو پاره برای درخت و ع. ب

سیاوش بانشی