شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

گلوله و برف مرا به کجای خود رسانده

گلوله و برف مرا به کجای خود رسانده
برگشت گلوله‌های سفید 
گلوی مه را نشانه رفته‌اند
رفته‌اند پا‌به‌پای جنازه‌های خون‌گرم
حالا مگر برف خون را از دستانمان سفید کند
باورت می‌شود
جنازه‌ها با بهار آب می‌شوند
تو در قوس دستانم از چشمه‌ها آب می‌خوری 
این‌ها خط‌های سرنوشت من است
از کوه‌های کردی 
تا هندوکش سینه‌هات
فقط برف‌های خون‌گرم
از عشق ما تازه‌ترند.

 

مرتضی بختیاری

تک نگاری

جنینِ گمشده

جنینِ گمشده

صابر محمدی

به وزنی از دنیا

به وزنی از دنیا

یداله شهرجو

شعرها

یک دو سه پیش خودش ثانیه‌ها را که شمرد 

یک دو سه پیش خودش ثانیه‌ها را که شمرد 

علیرضا کیانی

بر پیراهن بیمارستان

بر پیراهن بیمارستان

فرخنده حاجی زاده

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

ایرج کیا

پیش از این قلبی داشتم

پیش از این قلبی داشتم

فاطمه اسکندری عرب