شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

گلوله و برف مرا به کجای خود رسانده

گلوله و برف مرا به کجای خود رسانده
برگشت گلوله‌های سفید 
گلوی مه را نشانه رفته‌اند
رفته‌اند پا‌به‌پای جنازه‌های خون‌گرم
حالا مگر برف خون را از دستانمان سفید کند
باورت می‌شود
جنازه‌ها با بهار آب می‌شوند
تو در قوس دستانم از چشمه‌ها آب می‌خوری 
این‌ها خط‌های سرنوشت من است
از کوه‌های کردی 
تا هندوکش سینه‌هات
فقط برف‌های خون‌گرم
از عشق ما تازه‌ترند.

 

مرتضی بختیاری

تک نگاری

گل فندق

گل فندق

کیوان نریمانی

شعرها

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

شهرام میرزایی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور