کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد 1354، همدان. مجموعه‌های منتشرشده:
«دلقک ها گریه می کنند»، «تنیدن» و...

دست می‌کشم به حروف اسمت

دست می‌کشم به حروف اسمت
به زیباییت
آزرده‌ای
خسته ازکلماتی که می‌توانستند دخترت باشند
زیر برف‌های همدان صدایت کردم 
داشتی زیباییت را در تنهاییت زجر می‌دادی
گفتم مرا دوست داشته‌باش 
و خانه‌ای از کلمات بساز
که ماه باشی 
که موهات از پنجره 
تنهایی نسلی است
که دهان نداشت
با زانو حرف می‌زد
چشم‌هایت را از آینه برداشتی 
دنبال شیوه‌ی حرف‌زدنت در متون مقدس بودم
تو قلیل نبودی 
از لب‌هات حروف رانده‌شده ریخته‌ریخته سوخته‌اند 
پوست سفیدت که نوشتن نداشت
نگاه کردم 
خطوط منقش در طنين تنت بودند 
یکی باید خطوط را ترجمه می‌کرد
انگشت‌هام 
این پادشاهان اساطیری ساکن در تن 
مرا با پوست تو در شهر می‌شناسند
بکشم دست به شانه‌هات؟
بکش 
به بوسه بوسه بوسه بر پلک‌هات بگویم چه‌سان
بگو خورشیدی که قلب نداشت 
و کلمات دوست داشتند دخترش باشند
بعضی جاهای پوستم کلمه شده‌اند 
و هنگام آفرینش بود انگار که تن‌های زیادی توی خیابان سرخ شدند
و یکی گفت: 
چه رازهایی در دست‌های شماست
و دروغ می‌گفت 
به هر‌چه نگاه می کنید؛ آه
خداي زمان چه رنگي بود 
شما که هنوز به دنیا نیامده‌اید 
و موش‌ها پادشاه جهانند
وقتی پشت برف‌ها 
دست‌های توست
از سنگ 
آهو بیرون می‌آید
مرا دوست بدار بیشتر از همه‌ی کلمات 
عمیق‌تر از حفره‌های تنهاییت
داغ 
داغ‌تر از زیباییت
مرا در این روزهای فاجعه دوست‌بدار
کتاب من باش
همه ی کتاب‌های ناخوانده‌ی بی‌تفسیر
با حروف تنت مهربان باش
با لذت‌هات
با تخیلت
دست‌های من بر تنت باش
من با تو سیاسی شدم
و برف
در بخشی از خانه‌ی ما پدرم بود

علیرضا نوری