شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

روز

روز
رودخانه‌ی طلایی نور را
از پرده عبور می‌دهد
تا اتاق چون اسبی که از آب می‌گذرد، روشن شود.
سپس سؤال‌ها وزوز کنان
از حیاط به پنجره می‌خورند؛
با آن آواز غریب
پرنده‌ای که در لغت‌نامه نامش را نمی‌یابم
الاهه‌ای نیست پیغام‌رسان خدایان
بر بلندترین شاخه‌ی انجیر
تا بگوید: «شوپن بهترین نیست»؟
گربه‌ای که حق‌به‌جانب
زیر درخت لیمو لم‌داده
روح کدام حاکم است؟
باد، برگ‌ها را آن گوشه گیر انداخته در گوششان چه 
می‌گوید؟

پنجره را باز می‌کنم
باد در درخت‌ها تکان می‌خورد
گربه‌ای پرنده‌ای را در دهان گرفته، دور می‌شود.

ارسلان باقری

تک نگاری

در من هزار آهوی تشنه

در من هزار آهوی تشنه

آنوشا نیک سرشت

مستندنگاری با غزل

مستندنگاری با غزل

کبری موسوی قهفرخی

شعرها

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه

اغوش نخل ها

اغوش نخل ها

میترا اکرمی

تبانی

تبانی

رویا الفتی