شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خیالِ‌مرگ

به چه می‌اندیشد انسان
آن دم که به‌یکباره درمی‌یابد
دیگرش از مرگ گریز نیست
و آرشه‌ای استخوانی رعشه‌ی آخر را
به جانِ اعصابِ مغز می‌اندازد؟
صور می‌دمند
و آدمی،
همچنان که تل تصاویرِ آشنایان را
در هزارتوی حافظه بالا می‌آورد،
وزنِ فرشتگان را بر شانه‌هاش
می‌پذیرد.
صور می‌دمند، صورِ عزراییل:
جیغی صامت که بهنگامِ خواب
در حنجره یخ می‌زند،  
شمشیری که در نیامِ گلو 
زنگار می‌بندد.
صور می‌دمند، صورِ مرا می‌دمند و آن هنگام
جانِ من آرزوهای ناکامش را
به هیئتِ پروانگانی سیاه‌بال پرواز خواهد داد
با تن‌لرزه‌ی فرجامین:
در آسمانی جهت‌باخته،
 هاویه.  
 

میلاد کامیابیان

شعرها

ای دوریِ نزدیک

ای دوریِ نزدیک

هادی میرزانژاد موحد

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

احسان بدخشانی

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

مهدی مهدوی