شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چشم‌به‌راه

نگاه منتظرم گردِ چارچوبِ در است
غمت میانِ نفس‌هایِ رفته، مستتر است
چه سرنوشت غریبی، که بعدِ رفتنِ تو
شکنجه می‌دهدم هر که عاشقانه‌تر است
تمام عُمر شکستم و تازه فهمیدم
که هر چه می‌کشم از این جنون خیره‌سر است
دلم به‌دست خودم کشته شد، چنان‌که درخت
همیشه پیکرش از جنسِ دسته‌ی تبر است
از ازدحامِ غزل‌هایِ ناسروده پُرم
و گوشِ طاقتم از این سکوت کهنه، کر است
سفیر مرگ کجایی که از سپیده کسی
در انتظار ملاقات با تو پشت در است

محمدرسول بهمنی

تک نگاری

شعرها

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی

سگ جان

سگ جان

کوروش جوان‌روح

سیاهـْدار

سیاهـْدار

جمال‌الدین بزن

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور