شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چشم‌به‌راه

نگاه منتظرم گردِ چارچوبِ در است
غمت میانِ نفس‌هایِ رفته، مستتر است
چه سرنوشت غریبی، که بعدِ رفتنِ تو
شکنجه می‌دهدم هر که عاشقانه‌تر است
تمام عُمر شکستم و تازه فهمیدم
که هر چه می‌کشم از این جنون خیره‌سر است
دلم به‌دست خودم کشته شد، چنان‌که درخت
همیشه پیکرش از جنسِ دسته‌ی تبر است
از ازدحامِ غزل‌هایِ ناسروده پُرم
و گوشِ طاقتم از این سکوت کهنه، کر است
سفیر مرگ کجایی که از سپیده کسی
در انتظار ملاقات با تو پشت در است

محمدرسول بهمنی

تک نگاری

ملاح خشک‌رود

ملاح خشک‌رود

رضا رحمتی راد

آشناترین شکل شعر

آشناترین شکل شعر

علی مسعودی نیا

شعرها

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

هوشنگ رئوف

تراپی

تراپی

شقایق شاهرودی‌زاده

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

مظاهر شهامت

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

فرزین پارسی‌کیا