شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تاریکی باد

تاریکی باد
سایه‌ی درختان کاج را
منقلب می‌کند؛
سوزن‌های کاج
فرو می‌روند در ماه
و ستاره‌ای دور، پشت سوزنی خُرد
مخفی می‌ماند،
و جهان
ناگاه 
تحت‌تأثیر ریلکه1 است.

می‌خواهم در تاریکی شعری از ریلکه
 خلوت کنم.

 در سنگ‌های کوچک صاف 
که در‌هایکوها فرسوده‌اند
خانه‌ای داشته باشم؛
 کسی صدایم نزند،
ستاره‌ی دوری باشم
که در هیاهوی ورزشگاهی بزرگ 
کاری به کارش ندارند،
به حال خود رها شده است...

پی‌نوشت:
1.  راینر ماریا ریلکه، شاعر اتریشی

 

زینب صابر

شعرها

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

کبری موسوی‌قهفرخی

و لبت دستش نمی‌رسد به من

و لبت دستش نمی‌رسد به من

علیرضا خسروانی

جای امن

جای امن

واهه آرمن

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی