...
کمالالملک رقصانده به رقص او قلممویش
دو تا تالار آیینه به زیر طاق ابرویش
حواس شاعران عصر من را پرت خود کرده
به لطف پیچِ مویی که گرفته نیمی از رویش
پریشانخاطرم میخواهد از روزی که فهمیده
مشامم سخت میخواهد ببوید ذرهای بویش
کجا آموخته این حجم از شیرینبیانی را
که هر زنبور شهدش خورده یادش رفته کندویش
رهایم میکند در پیچوتاب یک شب یلدا
اگر از روسری بیرون بریزد حجم گیسویش