شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

گوشی‌ات را که نبینی، نگران می‌کنی‌ام

گوشی‌ات را که نبینی، نگران می‌کنی‌ام
به تماشای شبی تلخ، روان می‌کنی‌ام
می‌رسی، حنجره‌ام آینه می‌بارد و بعد ـ
می‌شکافد دلِ من، جامه‌دران می‌کنی‌ام
عشق را دوست ندارم که ذلیلم کرده
تو هوس هستی و هر لحظه جوان می‌کنی‌ام
میلِ آغوش تو، از عشق و وفاداری بیش ـ
تر شد از بس که چنینم که چنان می‌کنی‌ام
حسِ تأخیر تو را هر شبِ من می‌خواهد
اشک می‌ریزم و هی قطره‌چکان می‌کنی‌ام
دست‌های تو، تنی ساخته از مریمِ تو
که خرابت بشوم، باز همان می‌کنی‌ام

مریم جعفری‌آذرمانی

شعرها

با جامی برکف 

با جامی برکف 

غلامحسین چهکندی‌نژاد

شهر شیهه می‌کشد

شهر شیهه می‌کشد

طاهره خنیا

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

جواد محمدی فارسانی