شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آبان

آبان نهنگ تنهایی بود
چمباتمه‌زده بر عمیق‌ترین کابوس‌هایم
سنگین چونان زارهای جنوب
وقتی بختک می‌زنند بر آوار آدمی!

خواب‌هایم اندازه‌ی تنم نبود
بالا می‌آوردم فردا را دیروز
و هفته شبیه میدان اعدام،
می‌خندید به من

رایحه‌ی تند قهوه را
به خواب می‌بردم
بلکه بوی کابوس‌هایم را بشوید ببرد با خودش
ببرد که یادم برود آبان
چه کدر...

که یادم نماند به کدام شب تیره بیاویزم
                                                           تاریخ را...
و قرون متمادی وسطا
مدام در سرم
و تنم
و در قلبی که نمی‌زند
ضربان می‌گیرد.

نهنگ تنهای غمگینم
نه نای بلندشدن دارد
نه میل کوچ!
 

با صدای شاعر بشنوید.

شهرام شهیدی

تک نگاری

شعرها

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی

مادر

مادر

حسن بهرامی

سه شعر برای گرگ و ماه

سه شعر برای گرگ و ماه

محمود بهرامی