شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ترانه گنجشکان

روزها میگذرند

همچون قطاری که لاشهی رویا حمل میکند.

و هر غروب آفتاب ِ خسته،

تکیده و تهی دست به خانه باز میگردد.

 

تنها گنجشکانند،

که شامگاه

با ترانههای شیرین در گلوگاهشان

سرخوش --

از میکدهها باز میآیند.

 

و عشق ما

جوانهی گندمی است،

که از دهان کوچک ِ گنجشکان آب مینوشد!

علی احسانی زاده

شعرها

ترس شب

ترس شب

رضا محمودی‌حنارود

گاه، کبوتر گاه، سرباز

گاه، کبوتر گاه، سرباز

حسین طوافی

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

شانم داوەتە بەر خۆر و

شانم داوەتە بەر خۆر و

میلاد امان الهی