مهم نیست
هیچ
دور دهانت
معرف تشریح است
چارچوپ عکس ها انبار باروت
و لباس تو قاب گرفتهست ثانیه را از حوادث، کلوزآپ!
مهم نیست
این یقهی چروک را میتراشم
آن دیافراگم نیمه باز را که سایههای متحرک سیگار
با کرکرهها
مهم
هیچ نیست
برهنگی با کلماتی اگر محو روی تخت
لوکیشن داخلی را حرام
یا در فاصلهی دو اپیزود ، در نمایی بسته
روی توالی خوابهایم پتک
بگذار بگذرد این تاب
بگذار فروپاشد
جریان گدازه مأورای گونههای خراب
وقتی دسانداز گودی پلک زیر
سرعتگیر محقیست در انفجار حافظه
مهم نیست بو کشیدهای
تاب بیاور شلیک پشتهمانداز شاترهای بیفاصله را
از این طناب آویخته به اواخر قاعدگی
از لنز روزی هزار بار تاب خوردن
بهانهی محکمه پسندیست.