شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از رشت‌م گذشتم تا به فتح برسم
حتی به گنجشکانم که از من شاخه می‌خواستند، گفتم:...

سمیه از زن صاحب‌خانه‌اش زیباتر است. زیرا می‌داند چطور با شلوار جین به زیبایی...

در تنگنا بودیم و تنگنا جا برای دو نفر نداشت 
پس ریختیم بیرون و از سکونت کناره...

باید تمرین شادی می‌کرد
پس کاربنی برداشت و یک نرگس زرد را از رو مداد زد
...


مهسا گفته بود: شاخه‌ی رُزم، گاهی هم خانه‌ی زنبور
بعد، اشکان بر در زده...

معصومه دختری بود سی‌و‌دوساله
پشت یک در طوسی، در خانه‌ای ویلایی
با...

باد چه حرفی‌ست که تن علف را می‌­لرزاند؟ 
ماه چه سنگی، که بر سر آب...

باد چه حرفی‌ست که تن علف را می‌­لرزاند؟ 
ماه چه سنگی، که بر سر آب...

شعرها

مثلاً

مثلاً

عبدالعلی عظیمی

جمهوری

جمهوری

لیلا ساتر

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

این کشکرت‌های اخبار

این کشکرت‌های اخبار

حامد پورشعبان