شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به گلوله‌ای فکر کن 

به گلوله‌ای فکر کن 
لحظه‌ی شلیک پشیمان باشد
به شیون، 
که از سوختگیِ صورت فراری است
و زن برنزه‌ای بر باروت‌های تنش نشسته
  
اگر دست‌هایش را تکان بدهد
نیمی از حرف‌هایمان 
در تاریکی رها می‌شوند 
جنگل نیمی از درختانش را 
فراموش خواهد کرد 
 و باد سایه‌ی صفر را 
روی تمام عقربه خواهد کشید
در تاریکی راه می‌رود
نیمی از دست‌هایم را با خودش برد 
دست تکان می‌دهم تنهاتر می‌شوم
دست تکان می‌دهم دشوار می‌کنم رفتن را

ما، آواز می‌خوانیم
تا لکه‌های بلوط
از لباس‌هایمان پاک شود‌؟

زنی که زبان گلوله را می‌فهمد
ترجمه‌ای از کوهستان است
و‌ با هر شلیک 
در پژواک سنگی، 
لب‌هایش خاموش می‌شود ..

عباس حیدریان

تک نگاری

بلعیدن عطر وقت

بلعیدن عطر وقت

شهاب نادری مقدم

شعرها

معنای هر کدام

معنای هر کدام

شاهین شیرزادی

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

جواد محمدی فارسانی

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

 عشق صورتی کاهگلی دارد

عشق صورتی کاهگلی دارد

مهدی اکبری فر

ویدئو

و به نام عزرائیل

و به نام عزرائیل

افروز كاظم زاده