شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

شب و روز ندارد
این شرارت
حشرات که بالا بزند
آن...

دیر یا زود  
از زیر برف بالا می‌آیند 
و با عطرشان تمام صحرا را پر...

آخرین بار 
ردش را بر پیشانی ماه دیدند 
گوزنی 
که بین...

من هیچ‌وقت 
سنگ زیرین آسیاب خودم نبودم
هربادی که می‌وزید 

شعرها

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش

کلایه

کلایه

حامد بشارتی

تدفین

تدفین

داوود سعیدی

فهرستِ خونی

فهرستِ خونی

امین رجبیان