شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

درود؛ دود پراکنده شد و شد بدرود
تو بی‌دماغی و من بی‌قرار بین دو...

...
                       ...

بعد از جنگ
خطوطِ مرزی به حالت اول برگشت
خیلی از سربازها اما
به...

به «فراز بهزادی»


تن بر دوش می‌کشم
چیزی به مراسم...

یکی چن تا میز اون طرف‌ترنشسته 
که بدجوری اصرار داره تو باشه
دارم...

من آن خرابه‌ی دیوارم که تکیه داد به من یک زن
دو پتک سرد به چشمان و درخت سبز به تن...

تک نگاری

شعرها

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

جواد محمدی فارسانی

به جرم شانس نیاوردن

به جرم شانس نیاوردن

فرزین منصوری

درخت زندگی 44

درخت زندگی 44

علی ثباتی