شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

با دوستان مرده‌ام راحت‌ترم!
با سایه‌ام 
که...

 

دوستم
من را فروخته بود و
با پولم یک پژو خریده بود

...

به بکتاش آبتین

دست‌هایش را بسته بودند
که شعر ننویسد

به خدانور لجه‌ای
داغ در سینه

داغ در دهان
...

روی کاغذها برای شما
ما
زیر کاغذها شعر می‌نویسیم!
و در عمق تاریک...


دست‌هایش را بسته بودند
که شعر ننویسد
و سایه‌اش بر دیوار
...

تک نگاری

شعرها

این بار برای خودم می‌نویسم

این بار برای خودم می‌نویسم

مرتضی بخشایش

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

سیدعلی صالحی

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر

ویدئو