شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

شب که ارواح عشق‌ها و امیدها
از دودکش‌ها و حلبی‌های...

هی تو که اژدها بر سکه‌های زر خیمه زده‌ای
شترانِ راهوار سر در آبخورها فرو...

پس هنگامی که غروب بود و حجابی از عدم 
بر شانه‌ها و گردن 
سایه...

شعرها

برادر

برادر

امیررضا وکیلی

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی

تکرار

تکرار

محمد زندی

هرجا می‌روم 

هرجا می‌روم 

وجیهه نوزادی

ویدئو