به دوست ماه
شاپور جورکش
1
در راه
هزار شکل تودرتو بود
در راه
پرنده ای پُراز هرسو بود
هر راه رَمان
هست رَمان
نیست رَمان
در راه
شتابِ راز
راز
آهو
بود
2
هر درّه
هزار درّه
غلتیدن راه
هر راه
هزار راه
هر راه، سیاه
افتادن ارتفاع
باران سقوط
خطخوردن آفتاب
خطخوردن ماه
3
بوسه
عطش وقت
اتاقی خاموش
یک مرد، تبسم زنی درآغوش
پرسهزدن مرگ
تن برفی شهر
سیگار زمان
دختر کبریتفروش