کبری موسوی قهفرخی
شعرها
صوت ها
ویدئوها
کتاب ها
بسته و پیچیده در تعلق بندی
عشق، مرا با تو واگذاشته چندی
جرم خوشایند نیز ترس...
کابوس شبش رقص طنابی، چه طنابی!
مثل تو و من نیست عذابش، چه عذابی!
مظلوم به...
گفت: «به نان ارزد آنکه لایق جان است»
نفرین بر آن که او بُرندهی...
به سودای تمرد، سیبی از رضوان درآوردم
سر از تبعیدِ این دَوارِ سرگردان درآوردم
...
اگر که مرگ به هر ناکسی امان داده
برای خواستنِ کیفری گران داده
کسی که جان...
بر شانهى تو صبح سحر برنخاستن
چیزیست چون پرندگى و پر نخواستن
تا...
نه با تو زندگى از حال و روز زارش گفت
نه با من از غم و اندوه بىشمارش گفت
...