ر غروب غریب اسکلهها غرق قانون نابرابریام
اینکه من عاشق تو باشم و تو... بنویسی به فکر دیگریام!
بغض باران شکسته در چشمم عطر شرجی گرفته روسریام
به تماشا بیا که دیدنی است غم پنهان رقص بندریام!
تو دلت جای دیگری گیر است ...آه!بی فایدهست دلبریام
بعد تو سهم من غروب خلیج... بعد تو بیخیال دیگریام
بعد تو تا همیشه غم جاریست در غزلهای تلخ سرسریام
تن من بیقرار امواج است...آی جاشو چرا نمیبریام