شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

این پله‌ها برای نیامدن است
برای رفتن چرا! 
اتفاق که می‌افتد
...

به یاد دارم آن‌ها را
مستقیم ایستاده بودند
برای آفتاب سلامِ نظامی...

راه که بیفتم
مادرم
صندلی‌اش را
ترک می‌کند
بر‌می...

ای وردی که هر شب
مرا از دهانه‌ی آتشفشان‌های خاموش
و گورهای...

شعرها

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان

بی‌شرف های دور من: بسیار

بی‌شرف های دور من: بسیار

فرزین منصوری

اعتراف می‌کنم 

اعتراف می‌کنم 

مظاهر شهامت