شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

این پله‌ها برای نیامدن است
برای رفتن چرا! 
اتفاق که می‌افتد
...

به یاد دارم آن‌ها را
مستقیم ایستاده بودند
برای آفتاب سلامِ نظامی...

راه که بیفتم
مادرم
صندلی‌اش را
ترک می‌کند
بر‌می...

ای وردی که هر شب
مرا از دهانه‌ی آتشفشان‌های خاموش
و گورهای...

تک نگاری

شعرها

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

مریم حاج محمدی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

گزارش یک جشن

گزارش یک جشن

ستار جانعلی‌­پور

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی