شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پشت جانماز و دعا
بادستان لرزان حنا و تسبیح
هر روز به من می‌گفت
پیر...

روزی شیر بودم
از خورشید ختن
تا ماه ماراتن
روزی یوزی بودم
با خط...

عینک بی‌دسته وشیشه
ساعت بی‌عقربه
کفش‌های لنگه‌‌به...

می‌دانم یک روز گم می‌شوی.
انقدر گم می‌شوی که گوشه‌های...

شعرها

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

ایرج کیا

بیا

بیا

سیروس رومی

سرآخر

سرآخر

ستار جانعلی‌­پور