شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پشت جانماز و دعا
بادستان لرزان حنا و تسبیح
هر روز به من می‌گفت
پیر...

روزی شیر بودم
از خورشید ختن
تا ماه ماراتن
روزی یوزی بودم
با خط...

عینک بی‌دسته وشیشه
ساعت بی‌عقربه
کفش‌های لنگه‌‌به...

می‌دانم یک روز گم می‌شوی.
انقدر گم می‌شوی که گوشه‌های...

تک نگاری

شعرها

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

حمید حسینیان

تدفین

تدفین

داوود سعیدی

ماهِ فراموشکار

ماهِ فراموشکار

فرامرز سه‌دهی

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

مهدی ریحانی