شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

گل سرخ را بویید
و منتظر لبخند من شد.
گاه ترکیب لبخند و کلمه گیجم می‌کند

 

کلید را که بر می‌داری
صدایم کن 
دری که...

 

شعر اندوهی از خشکی و مرگ دریاچه‌ی زادگاهم ارومیه

اندوه مفهوم...

...
 
صبح گاریچی صدا می‌زد
«سبزی سبزی،  پیاز،...


 
نشستیم  با دلی غمگین
در شبستان بلند چوبی باغت
که...

بر بالای کاج بلند خانه‌ام
ماه که می‌خندد
برف می‌ریزد
باد...

شب ارغوان است  از آواز لبریز است
می‌خوانند  باهم
رهگذرانی که از...

شب ارغوان است  از آواز لبریز است
می‌خوانند  باهم
رهگذرانی که از...

شب هنگام، 
از تنگ حادثه آمدند   به گریه
دختران قبیله
...

شعرها

گاز

گاز

مجتبی ویسی

ترس شب

ترس شب

رضا محمودی‌حنارود

رنج

رنج

علی زیودار

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی