شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دیر نیست
دندان‌ها دریدن بیاموزند و
اِهلیل 
بر تخت آفتاب
...

پس
غول آهنی
که به دریا بود و هوا بود
ژنبار ِ آخر ِ دیارالبشر
به...

ما شیشه‌ها به زمین کوفتیم و
او که از همه بُرناتر بود
بر زخم پا و 

تک نگاری

شعرها

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

فریبا حیدری

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود