شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به کسی که از جمع کلماتم می‌نوشید
به دیگران گفتم:
«غریبه‌ها جمع...

کُشته‌های بو گرفته
به چشم  نمی‌آیند
مشام شب چَرا می‌کند...

زیبایی‌اش را
به خیابان می‌برم
انگشتانش سبز
چشمانش دریا
...

به کسی که از جمع کلماتم می نوشید
به دیگران گفتم:
غریبه‌ها جمع...

تن و درخت و دیوار
تنیده در تندیس صبح
و چرخش فروزان نور
بر آهن نشسته در...

کلاغ بیاید
باد برود
باز کند پنجره‌ی زخمی از هوا
نازکی انگشتی...

شعرها

سیاهـْدار

سیاهـْدار

جمال‌الدین بزن

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

سیدعلی صالحی

سفر‌نامه‌ی این تابستان

سفر‌نامه‌ی این تابستان

جواد مجابی

مترسک

مترسک

میرحسین نونچی