شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نزدیک بود بی‌محابا
از خیابان بگذرم
نابینایی که ناگهان
چشمش به تو...

بی عشق...
یک زن
می‌تواند
تمام چراغ‌ها را خاموش کند
حتی...

من همان گلوله‌ای 
که صدایش
فراری‌ات داد
تو
همان...

زن‌هایی که از انجمن ادبی برمی‌گردند
قرار نیست
همگی
عاشق...

باران
مأمور شهرداری است
که چاله‌ها را 
پر می‌کند
به...

شعرها

روشنم کن شبیه سیگارت

روشنم کن شبیه سیگارت

امیررضا وکیلی

و لبت دستش نمی‌رسد به من

و لبت دستش نمی‌رسد به من

علیرضا خسروانی

ما غلامان حلقه به گوش 

ما غلامان حلقه به گوش 

نعمت مرادی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

محمود جعفری دهقی

ویدئو

و به نام عزرائیل

و به نام عزرائیل

افروز كاظم زاده