شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

احساس می‌کنم
در بهترین دقایق این شام مرگ‌زای هم
هرگز نبوده قلب من...

 


تلخابِ ته‌نشین‌شده در دریاچه‌های منی1
...

وطن مابینِ دو آب بود
بدنی سخت و تراشیده
داعی و گرم
که صدای موج گرفته بود...

و انگشت‌هایش پیش از لوله‌‌ی تفنگ رسید
پیراهن پوسیده را رد کرد 

شعرها

سفر به سرزمین رویاهایت

سفر به سرزمین رویاهایت

محمود معتقدی

گم کرده بودم

گم کرده بودم

مریم فرجی

سگ جان

سگ جان

کوروش جوان‌روح

برای خداحافظی اومدم

برای خداحافظی اومدم

حامد ابراهیم پور