شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تمام این سال‌ها و، در این هفتادمین بهار
هرگز جدا نبوده‌ای از من.
...

«برای سروناز احمدی و دختران سرزمینم»

دختران من رودخانه‌اند
...

...

باد بر بیرق‌ها می‌وزد
و سوگواری و اندوه می‌پراکنَد
...

... آن‌گاه مَرد 
جسد نیمه‌جانِ دخترک خردسال را 
از لایِ...

اسب‌ها چه چالاک می‌تاختند
در قابِ ساعتِ دیواری.

کجاها بوده‌ایم...

جامه‌ای از کرباس کهنه به تن داشت
با لکه‌ای درشت سمتِ چپِ سینه‌اش
...

بانوی پارسی، از غسل کودکش در آفتاب سحرگاهی برمی‌گردد  
و از کنار خاکستر...

۱
امروز با دریا سخن گفتم 
به درشتی سخن گفتم 
و نومیدی و خشمم...

شعرها

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

فهرستِ خونی

فهرستِ خونی

امین رجبیان

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

مهدی مهدوی

بار امانت

بار امانت

امیررضا وکیلی